دخترک عاشق
85/3/9 :: 11:6 عصر
سر من وقت وداع گوشه ی دیوار گریست
زخدا خواهش دیدار تو را خواهم کرد
بخت بد بین از اجل هم ناز میباید کشید
به یاد همدگر ماندن دل بی کینه می خواهد
اما دریغ و افسوس چون میرسد سراب است
میخواری و مستی راه و رسم دگری داشت
ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است
هزاران درد وغم در دل نهفته
ازآن روزی که رفتی از کنارم
نمی دانم چرا دل بی قرارم
وبا بوسه ای شاد میشود
سپس با اشکی به پایان می رسد
خانه
:: کل بازدیدها :: :: بازدید امروز :: :: بازدید دیروز ::
:: درباره خودم :: :: اوقات شرعی ::
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
3890
3
0
:: لینک به وبلاگ ::
|
:: وضعیت من در یاهو ::
:: اشتراک در خبرنامه ::